از اول
به وقت ترانه
متن آهنگ فریدون آسرایی به نام از اول
از اول نمی خواست باور کنه کسی که خیال منو برده بود
کسی که تو خواب و تو بیداریا برای نفس های من مرده بود
که بارون منم کویری تره اگه رود باشه به من میرسه
اگه چشمه بود و نبودش منم اگه دود باشه به من میرسه
از اول نمی خواست باور کنه که عشقش تموم وجودش منم
که تا آخرین لحظه ی زندگی نفس هاش بود و نبودش منم
قبوله که هرکس خدایی داره خدای من اما قدیمی تره
خدای تو مثل خودت بی وفاست خدای من اما صمیمی تره
خدای تو تردید و ترسه ولی خدایی که دارم پر از باوره
خدایی که مثل کس دیگه نیست مثل بنده هاش اول و آخره
از اول نمی خواست باور کنی که عشقش تموم وجودش منم
که تا آخرین لحظه ی زندگی نفس هاش نبود و نبودش منم
اگه اون کویره که بارونشم اگه روده دریای بی خوابشم
اگه چشمه کوهم به جوشیدنش بگو برکه باهاشه که مهتابشم
به وقت ترانه