معرق به عنوان هنري که، از شهر سوخته تا کنون در تمدن ما با نمونههاي بسيار محدود به جاي مانده امروزه شاهد تغيير و تحولات و پيشرفتهاي گوناگوني ميباشد.
از هنر معرق در آغاز براي تزيين سطح ميز، بوفه، در، تکيه گاه صندلي استفاده ميشد. با بهرهگيري از نقوش اسليمي يا گره و تنها پنج رنگ محدود چوبهاي آبنوس، فوفل، گلابي، سنجد و توت و گاه براي تنوع از برشهاي خاتم براي اشباع نقشها استفاده ميکردند. رنگ خاتمها نيز به همان پنج رنگ ذکر شده محدود بود و به خاتمهاي چوبي شهرت داشت. شيوه معرق کاري نيز در مقايسه با روشهاي امروزي متفاوت بود.
به اين ترتيب هنرمندان ابتدا به وسيله کاردک مخصوص منبت، محل قرار گرفتن نقشها را روي شيي مورد نظر مطابق طرح ميکندند و سپس نقشها را از چوبهاي رنگي به وسيله متهاي که اختصاص به تعمير چيني داشت و سوهانهاي مخصوص قديمي و ارهاي به نام "چکي" دوربري ميکردند و در محل مقرر قرار ميدادند.
اجراي آثار معرق در ايران تا سال 1334 هجري شمسي با همان پنج رنگ محدود متداول بود. به کارگيري مواد رنگي شيميايي و ايجاد نقشها بر روي يک راکت تنيس روي ميز توسط محمد طاهر امامي و در پي شناسايي گوناگوني رنگ انواع چوبهاي صنعتي شناخته شد.